امروز پدرم ازم خواست با هاش برم محل کارش و توی کاراش بهش کمک کنم.و من با جون و دل پذیرفتم.
در توضیح باید بگم پدرم مسئولیت یکی از شعب بانک ملی رو بر عهده داره .میشه گفت کارش خیلی مشکله..بر
خلاف تفکر بعضی ها که فکر می کنند رئییسا فقط دستور می دن و پول پارو می کنن...پدر من همچین شرایطی رو نداره ودر این امر مستثنی است.وبا کارمنداش دوستانه رفتار می کنه..بگذریم.امروز معنی واژه ی پدر رو قلبا حس کردم و واقعا فهمیدم که پدر یعنی چی..همیشه همه جا از مهر و عطوفت مادر و فدا کاری هاش صحبت به میون میاد. شد یک بار از زحمات بی دریغ پدر حرف بزنیم؟؟شد یک بار دست های خسته ی او رو ببوسیم؟؟؟من امروز واقعا از خودم شرمنده شدم.وقتی که دیدم پدرم با چه مشکلاتی توی محل کارش مواجه ..و با هزار تا آدم مختلف که خیلی هاشون هم بی منطقن سرو کله میزنه..ومن چه انتظار بیهودهای ازش داشتم.حالا می فهمم که چرا وقتی از سر کارش میومد روی مبل زود خوابش میبرد. واقعا حق داره ..حق داره که از خستگی زود خوابش ببره ......
حق داره که به خاطر کارای زیادش شبا دیر بیاد خونه ومن حتی 2 روز هم نبینمش...به اون وقت هایی فکر می کنم که وفتی مدام بوسه به گونه های مادرم میزدم با چه حسرتی به من نگاه می کردو به فکر فرو می رفت.وشاید غرور مردانه اش نمی ذاشت که به من بگه: بابا پس من چی؟؟اما امروز که چیزای زیادی رو فهمیدم..به دستان مهربون وخستش بوسه میزنم وسعی می می کنم دختر خیلی خوبی براش باشم وبهش بابت خیلی چیزا حق بدم.......
سلام
مرسی که به من سر زدی عزیزم.
انشاالله خدا سایه پدرت رو بالای سر شما و مامانت نگه داره و همیشه سالم و سرحال باشه.
ممول
سلام...خوبی سمیرا جون؟
وای چه دختر خوبی!!!
همونی که ممول گفت رو تصدیق می کنم ;)
خوش باشی
بای بای
سلام. خدا شما رو برای هم نگهداره.
ممنونم از حضورت دوست من .
.
برای پست قبل :
زندگی همینه و تنها راه دلخوشی ما اینه که بگیم یه تجربه ای بهمون اضافه شد
سلام رفیق مرسی به من سر میزنی بازم بیا اون ورا. چه وبلاگ مشتی داری
سلام رفیق مرسی به من سر میزنی بازم بیا اون ورا. چه وبلاگ مشتی داری
سلام . سمیرا خانم خوبید شما ؟ / ایشالا که هستید
خب بایس بگم که بعد از خوندن این پست شما یادم پدر خودم افتادم که درست مثل شماس ... اصلا به نظر من هیچ رئیس یا مدیری نیست که فقط دستور بده و به قول هرکی پول پارو کنه ... اگه این مدلی باشه که بهش نمیگن مدیر و ...
خلاصه هواست خیلی به پدرت باشه که نا گهان ...
آره ناگهان چه زود دیر میشود !
خیلی خیلی زودتر از اونی که بتونی فکرشو بکنی دیر میشه و ...
موفق باشی / یا حق
سلام
واقعا قالب قشنگی داری
خوشحال میشم من و در پیوندات داشته باشی
به منم سر بزن
مرسی
سلام. میدونی این فقط راجع به پدر شما صدق نمیکنه.. این راجع به همه ی مردهای دنیا صدق میکنه ولی نمیدونم چرا فقط از خانمها تشکر میشه... ها؟
سلام. اما با این همه قباله بهشت را به نام مادرها صادر کرده اند ! این وسط سر پدرها بی کلاه مانده . گذشته از این باید افزود که چرا کسی نمی پرسد متوسط عمر مردها کمتر از زنهاست ؟ ... امیدوارم خداوند به پدرتان سلامتی و توفیق بیشتری بدهد
سلام بزرگوار
خیلی خوشحالم از اینکه تفکری جهت نگاشتن پیدا کردید و به بهانۀ اون هم که شده ، تکونی به وبلاگ تون دادید . حتما شنیدی که اگه در یه جای خیلی سرد خوابت ببره ، کم کم بدنت سر میشه و باید با زندگی بدرود بگی ... پس سعی کن که در سرمای روزگار خوابت که نبره هیچ ، یک نسیم گرم و حیاتبخش هم برای قلبهای خسته باشی . (این جمله آرمانی نیست ، فقط نیاز به کمی باور و تحرک داره . همین ...)
روان نویسی تون قابل ستایشه ؛ خیلی زلال و شفاف قلم میزنی . از لحن نوشتارتون کاملا مشخص بود که جوهرش از اندرون دل سرچشمه میگرفت . آفرین به این بلاغت
متأسفانه کلمه پدر ، واژۀ غریبست در ادبیات احساسات و به همین خاطر به سرعت با فراموشی پیوند میخوره . نمیدونم چرا وقتی متن تون رو خوندم به یاد این گفتار نغض افتادم که : " مرد آنست که در کشاکش دهر ، سنگ زیرینه آسیا باشد"
امیدوارم که سایه سار سرتون سالهای سال سلامت باشد و همواره نوید شادی و خوشی از درون جسم خسته و پرتلاشش فوران کنه ... البته به کمک شما و سایر اعضای خانواده ، چرا که تنها تکیه گاه یک مرد خانواده اش است و بس .
یا حق
سلام و از قول من هم به پدر خسته نباشید بگید... موفق باشید و منتظر شما هستم
سلام
یه دفعه اومدی دیگه رفتی؟؟؟
بیا میخوشحالی(:
سلام سمیرا جونم
چطوری؟؟؟
خسته نباشی؟؟؟منظورم از سرکار اومدی دیگه!!!
وبلاگ نازی داری گلم..
خوشحال می شم به منم سر بزنی
پس فعلا
سلام واقعا به یه نکته خیلی خوبی اشاره کردی واقعا گاهی اوقات چقدر از حال پدرامون غافلیم راستی منم اپم مثل همیشه پیشم بیا موفق باشی
سلام سمیرا خانم ...
لطف کردین ....
آپ نمیکنی؟
موفق باشی / یا حق
سلام سمیرا...
کاش قدرشونو بیشتر میدونستیم..کاش اذیتشون نمیکردیم بعضی موقع ها..حالا خواسته نا خواسته...
راست میگی...پدرامونم فرشته هستن...کاش بتونیم یه ذره از زحمتاشونو جبران کنیم...
ایشالا سایشون همیشه بالا سرمون باشه..که اگه اونا نباشن...... واییییی...
وبلاگ زیباییه...
خوش باشی...فعلا...
سلام ممنون که اومدی خداوند همیشه همه جا دست ما رو میگیره این ماییم که همیشه اخرین لحظه تازه یاد خدا میوفتیم
سلام؛
خوبی دختر خوب...؟! از اینکه انقدر به بزرگتر خودت مخصوصاْ پدرت احترام می ذاری خوشحالم.
موفق باشی
یا علی!
سلام سمیرا خانم من اپم و منتظر شما
سلام
ممنون که بهم سرزدی..
منم باهات موافقم..ولی من همیشه دست پدرم رو میبوسیدم ولی مامانم رو فقط صورتش رو میبوسم :)
الان دلم واسه بوسیدنشون یه ذره شده..
سلام سمیرا خانم ممنون که اومدین من فقط قراره وبلاگمو عوض کنم شما فعلا باید منو تحمل کنید ادرسی که گذاشتم وال اون وبه به اسم گل سرخ اگه میشه لینکش کنید منم شما رو لینک کردم امیدوارم اونجا هم تنهام نذارید اپ کردم خبرتان می کنم خدا حافظ
سلام سمیرا عزیز.
نمیدونم ولی ......
کاش همه بتونیم پدر ومادرمونو ببینیم.
زحمتشونو عشقشونو علاقه هاشونو.
از مطلبت ممنونم.
بازم میام بازم بیا
سلام
واااااااااااااااای چه دخمل خوفی
انشاا... که همیشه سایه پدر و مادرت بالای سرت باشه
تو دختر خوبم واسشون حفظ کنه
منم اپم خوشحال میشم بیای عزیزم
شاد باشی
سلام سمیرا خانم من اپم شما چرا اپ نمیکنید؟ اگه احیانا وبم نیومد ادرسو از طریق گوگل برید اونجا باز میشه منتظر حضور گرمتان هستم
سلام دوست خوبم.
ممنون که به این نکته زیبا به این قشنگی اشاره کردی.
راست میگی همیشه وقتی حرف مهر و محبت که میشه حرف مادراس. اما واقعن پدرا هم حق دارن. اونا هم سهمی بزرگی از مسئولیتهای زندگی خونواده رو به دوش میکشن. اما شاید گاهی کمتر دیده میشن. حرفای قشنگت رو همیشه به ذهنم میسپرم.
سلام سمیرا خانم ممنون که اومدین ولی چون من پستمو پاک کرده بودم شما تو اون پست قدیمی کامنت گذاشتین خوشحال میشم اگه بیاین و پست جدیدمو ببینین هر چند به دل خودم ننشست می خوام نظر شما رو بدونم
دنیا از آن کسانی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام بر میدارند
به من هم سر بزنید[گل]